-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1383 12:16
وقتی کلید توی قفل می چرخه، وقتی صدای تق باز شدن درو میشنوی، هیچ عجله ای برای باز کردنش نداری...آخه میدونی که اون تو هیشکی منتظرت نیست. میدونی که اون تو، تاریکی، عین یه عالمه آبی که پشت سد جمع شده باشه، پشت در گیر کرده و تا درو باز کنی روی سر و لباست میریزه و همه جا رو میگیره. میدونی که تا لای در باز بشه، تنهایی، مثل...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 18 اردیبهشتماه سال 1383 00:20
همیشه در زندگی چیزهایی هست که نمی توان فراموش کرد. گاهی یک نگاه که در خلوت رویاها ایستاده است و همیشه نگاه میکند. گاهی یک سلام که در گوشه ی رویاها ایستاده است و همیشه سلام میکند. ...................................................................................................................................... من...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 15 اردیبهشتماه سال 1383 23:03
این دیگه آخر فاجعه بود به خدا! *ساختمون دانشکده - داخلی - روز (ساعت استراحته...من برای خودم در کمال آرامش و راحتی وسط راه پله ها ولو شدم و دارم با دوستام چرت و پرت میگم!همچین بفهمی نفهمی یه خورده هم بلند بلند میخندیم و یه ریزه هم ساختمونو گذاشتیم رو سرمون!...در همین حین استاد معظم و معزز مغناطیس با جذبه ی تمام از راه...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 11 اردیبهشتماه سال 1383 22:48
* امشب فهمیدم که من و اسب آبی یه عادت مشترک داریم! هردومون وقتی دلمون کلی تنگه، تنها و خسته ایم یا خیلی دلمون میخواد یه خورده تنهایی فکر کنیم به آب پناه میاریم... حالا گیرم که آب واسه اون توی یه دریاجه ی سرسبزِ خوشگلِ گُل منگلی باشه و برای من یه مشت قطره های فسقلی بی مزه که از پی هم تند تند از دوش بیرون میریزن!! * من...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 4 اردیبهشتماه سال 1383 22:06
تا حالا هیچ موقع یه شمشیر درسته رو قورت دادی؟ تا حالا اونایی که تو سیرک یه شمشیر درسته رو قورت میدن دیدی؟ خب منم تا حالا یه شمشیر درسته رو قورت ندادم. حتی نرفتم تو یه سیرک تا اونایی رو که شمشیر درسته قورت میدن ببینم. ولی الان یه چن روزه یه آهی تو گلومه...یه آه بلندیه همچین عین یه شمشیر درسته گیر کرده بیخ گلوم...نه...
-
natural forces
یکشنبه 30 فروردینماه سال 1383 12:20
عجب پدیده های غریبی هستن این آدما، مخصوصا بزرگاشون! اون از اونکه یه روزی مجبورن به دنیا بیان، چون بدون شک هیچ راه فرار دیگه ای براشون تعبیه نشده!! بعدش هر روزی که از عمرشون میگذره کارای بیشتری جلوی دست و پاشونو میگیره که مجبورن انجامشون بدن. تا اینکه هر کدوم بسته به تقدیرشون، یه روز صب که از خواب پا میشن با خودشون...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 27 فروردینماه سال 1383 15:06
یه مروارید حکمت : هیچ وقت به هیچ کس چیزی نگو...اگه بگی دلت برای همه تنگ میشه!!
-
! HIPPOPOTAMUS
سهشنبه 18 فروردینماه سال 1383 02:33
-
...Here With Me
شنبه 15 فروردینماه سال 1383 19:00
آسمون میتونه آبی ترین آبی دنیا باشه, خورشید بدرخشه و زندگی جاری باشه من می تونم زنده باشم, راه برم نفس بکشم حرف بزنم بگم بخندم می تونم برم گردش, تفریح کنم و به همه دنیا لبخند بزنم می تونم به مهمونیای مسخره برم تمام شبو با آدمایی که از هیچ کارشون سر در نمیارم حرفای صد تا یه غاز بزنم و الکی خوش باشم می تونم شب تا صبح...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 13 فروردینماه سال 1383 00:17
واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای خدااااااااااا هوا انقده خوبه که دلم میخواد خودمو از همین پنجره بندازم پایین!!!
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 23 اسفندماه سال 1382 02:41
فقط یه لحظه کافیه تا ازش خوشت بیاد. یه هفته وقت لازمه تا دوستش داشته باشی. در عرض یه ماه میتونی عاشقش بشی. اما مطمئنم که حتی یه عمر هم واسه فراموش کردنش کم میاد...!
-
!!! I Call That True Love
پنجشنبه 21 اسفندماه سال 1382 02:40
شل سیلورستاین: تو هر روز صب باید بلند شی با نوک پا بری آشپزخونه برام یه استیک درس کنی و برام بیاری تو رختخواب بری بیرون کار کنی و مزدتو درسته تقدیمم کنی باید بدنمو با روغن خوشبو مشت و مال بدی...بادبزن بیاری و بادم بزنی بدویی کلیسا،زانو بزنی و بگی: خدایا ممنونم که این مرد رو به من دادی!! میخوام غروبا که برمیگردم خونه...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 17 اسفندماه سال 1382 00:46
Back door's open baby I don' like it !!!!! we can leave any time we want
-
!!!I Know What Love Is
چهارشنبه 13 اسفندماه سال 1382 00:06
بر اساس تحقیقات خیلی معتبر و گسترده ای که از همه نقاط دنیا انجام شده،تجربه ثابت کرده که به این بچه مذکرهای باقی مانده از تیر و تایفه ی آدم و حوا هیچوقت و به هیچ نحوی، مگر تحت شرایط خیلی استثنائی نباید ابراز علاقه کرد!! چون فقط کافیه که یه بار همچین غلطی بکنی و غفلتا از روی جوونی و نادونی،چنین عبارتی از دهنت بپره که (...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 6 اسفندماه سال 1382 23:53
there's an angel cryin' up in heaven tonight ...i got the devil in my heart
-
به سوی ابدیت و فراتر از اون!!!
جمعه 1 اسفندماه سال 1382 00:24
ماشینه همچین تلق تلوق میکرد که سردرد گرفته بودم...هر بار که توی چاله چوله ای میفتاد صدای آه و ناله ی همه در میومد...از توی آینه به راننده ی سبیل از بنا گوش دررفته نیگاهی انداختم که عین یه دودکش عظیم الجثه فرت و فرت سیگار دود میکرد و با خودم گفتم: بی خیال...تو که از پس سیبیلای اینم نمیتونی بر بیای چه برسه به خودش...مث...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 20 بهمنماه سال 1382 01:37
تو از شکار من میای...!
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 11 بهمنماه سال 1382 11:30
وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای !!! ســـــــــــــــــــــــــلام !! دلم تنگ شده بود......خیـــــــــــــــــــــــــــــــلی!
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 9 دیماه سال 1382 00:30
تا امشب بنا به اعلام رسمی سازمانهای اطلاع رسانی عمومی، بیش از بیست و هشت هزار نفر از کشته شدگان زلزله بم، در گورهای دسته جمعی به خاک سپرده شدند.
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 6 دیماه سال 1382 16:22
تا حالا هفت هزار نفر ....میتونی حساب کنی؟! میتونی بفهمی یعنی چی؟! هفت...هزار...تا... انسان...زنده...حالا دیگه همشون...مردن!
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 4 دیماه سال 1382 14:46
تولد مسیح مبارک.
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 3 دیماه سال 1382 18:25
ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام...!!
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 16 آذرماه سال 1382 16:32
این سایت رو حتما حتما ببینید...قسمت presentation مخصوصا. http://www.TheInterviewWithGod.com
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 آذرماه سال 1382 00:31
انقد امروز بهم خوش گذشت که دلم نمیاد هیچی نگم...امروز تو همه سوراخ سنبه های تهرون سر کشیدیم!!از شوش و توپخونه و باب همایون و میدون قزوین تا میدون امام حسین و میدون انقلاب و خیابون جمهوری و سعدی و سپهسالار و .... تا تجریش و ظفر و چیذر و فرمانیه و فرشته!!!! عین دو تا لات خیابون گرد!! پریدیم تو ماشین ...یه نیگا به هم...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 28 آبانماه سال 1382 11:47
فرض کن که ۳۰ هزار تومن پول داشته باشی،اینم همه ی پولته حداقل برای یه ماه.حالا بازم فرض کن که یه نفر آدم معمولی که نه ازش تا حالا بدی دیدی نه عین چشمت بهش اعتماد داری بیاد و بهت بگه که برو فلان مغازه،هر چی تخم مرغ شانسی* داره بخر و بردار بیا چونکه توی یکیش یه تراول چک ده ملیونی...نه اصلا یه تراول یه میلیونی هست...و تو...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 17 آبانماه سال 1382 16:13
فعل خواستن رو میشه صرف کرد...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 15 آبانماه سال 1382 00:59
هـــــــــــــــــــــــــــــــــــــی روزگار...!
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 11 آبانماه سال 1382 16:24
احمقای خنگ نمیفهمن همش میگن دیگه نیستی هی گریه زاری می کنن چرا نمی خوان قبول کنن من قرار بود یکشنبه بیام دیدنت خودم باهات حرف زدم به صورت مهربونت نیگا کردم دست گرمتو گرفتم تو دستم حالا عین بیشعورا هی میان میگن دیگه اون دستا سرد سرده میگن دیگه چشات نمیبینه منو تا اون سر شهر بردن میگن این خونه ی جدیدشه یه تن سرد بی روح...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 6 آبانماه سال 1382 23:42
اگه نتونم مال زمانیه که راه دیگه ای هم باشه، وقتی راه دیگه ای نیست،فقط باید باید بگی میتونم ...!
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 6 آبانماه سال 1382 13:39
نمیفهمم تو این روزای آفتابی چرا همه اینقدر ابری و گرفته شدن...