شل سیلورستاین:
تو هر روز صب باید بلند شی با نوک پا بری آشپزخونه
برام یه استیک درس کنی و برام بیاری تو رختخواب
بری بیرون کار کنی و مزدتو درسته تقدیمم کنی
باید بدنمو با روغن خوشبو مشت و مال بدی...بادبزن بیاری و بادم بزنی
بدویی کلیسا،زانو بزنی و بگی: خدایا ممنونم که این مرد رو به من دادی!!
میخوام غروبا که برمیگردم خونه یه غذای خوب و کافی آماده باشه
بهم بگی: شل،این سوزیه، اینم نل،هر دو تاشونو برای تو آوردم به عنوان هدیه!!!
اگه کسی به من تهمت زد که با زنش ریختم رو هم و اسلحه شو طرفم نشونه گرفت
دلو میخواد بپری وسط تا گلوله بخوره تو قلب خودت
وقتی می افتی زمین و داری می میری دلم میخواد نگام کنی و بگی:
شل،ببخش که فرشتو کثیف کردم...لطفا فقط جسدمو بنداز بیرون!!
به این میگم عشق واقعی
واقعی و شیرین
البته این عشقی نیست که دارم
ولی این عشقیه که لازم دارم !!!!
این قدر این شعره رو دوس میدارم!!! قبلنا خونده بودما ولی خب این عشق رو میخام!
منم ميخواااااااااااااااااااااااام. خوبی ناتور دکمه؟
سلام صبح بخير دوست عزيز! دلم تنگ شده برا گپ زدن ولی هنوز هم فرصتم کم هست وهم ذهنم بهم ريخته! دارم ميرم پلنگچال! رويای يه روزخوب توکوهستان رو دارم. نوشته ات و سليقه تصويريت بهم حس خوبی داد. ممنون.با یکدنیا آرزوی خوب برای تو
دلم واسه شل تنگ شده ها...
منم از این عشقا می خواااااااااااااام !