عجب پدیده های غریبی هستن این آدما، مخصوصا بزرگاشون!
اون از اونکه یه روزی
مجبورن به دنیا بیان، چون بدون شک هیچ راه فرار دیگه ای براشون تعبیه نشده!!
بعدش هر روزی که از عمرشون میگذره کارای بیشتری جلوی دست و پاشونو میگیره که
مجبورن انجامشون بدن.
تا اینکه هر کدوم بسته به تقدیرشون، یه روز صب که از خواب پا میشن با خودشون میگن:
خب رفیق، دیگه وقتشه!!
اون وقت خودشونو
مجبور میکنن که یه کسی رو پیدا کنن تا دوسش داشته باشن.
به خاطر پیمودن این راه طاقت فرسای دوست داشتن که همه عالم و آدم میدونن که -شیوه ی رندان بلاکش باشد!! -
مجبور میشن از حرفا و فکرا و کارای طرفشون سر در بیارن.
یه خورده که به خودشون امیدوار شدن شروع میکنن به
مجبور کردن طرف برای درک عقاید و نظرات گهربارشون.
بعد کار به جایی میرسه که
مجبور میشن با هم اختلاف سلیقه پیدا کنن و حتی گاهی وضع انقدر بد میشه که ممکنه
مجبور بشن با هم دعوا هم بکنن!!
کم کم هر چی پیشتر میرن هی
اجبار و
اجبار و
اجبار و...تا اینکه بالاخره یه روزی میرسه که میبینن هیچ راه چاره ای باقی نذاشتن...اونجاست که
مجبور میشن همدیگرو ترک کنن.
فکر میکنید این آخر قضیه س،نه؟!
خب باید بگم که کور خوندید!!...چون تازه بعد از اون اولین کاری که بکنن اینه که
مجبورن یه گوشه مچاله بشن و واسه از دست دادن همدیگه هی تند و تند اشک ندامت بریزن و آه حسرت بکشن!!!
تازه آخرشم بعد از همه اون مصائبی که تحمل کردن، تا چشم به هم بزنن یه روزی میرسه که میبینن وقت تمومه! اون وقته که
مجبورن اشهدشونو بخونن و بصورت کاملا افقی به دیار باقی بشتابن!!
خب این بلاگ اسکی عاشق هم حالش خوب شد...یه سلام گرم پذیرا باش...
مجبوریمو محکوم!!! یکی به این (( دنیا)) بگه دیکتاتو ر از مد افتاده...آآآآآآآآآآآی ی ی ی ..دموکراسی مده!!!......
¤٫¤
هی ناتور منو میشناسی؟ من ساغرم. اصل قضیه پرشین بلاگ دات کام. آی دی م هم بیخیال درخت ات ساین یاهو دات کام ه. یادت اومد ؟ آها. آفرین
این چیزا و مقوله ها چه ربطی به یه ناتور داره ...
ناتور باید بخنده و فقط قشنگی ها را ببینه ..
هی من سارام قبلن ها آنیما صدام میکردن میدونی آنیموس ام..آنیموس ام رو گم کردم خواهر اومدم اینجا یه تکه پا بگردم شاید اینجاها اومده قایم شده طفلک خسه شده بسکه ناتور ناتور کرده هی....هی...الاق من اددت کردم؟ به همون ای دیه ای میل ات / کار خطایی کردم؟؟ نکنه تو تمایلات لزبینی نداری و نمیخای با من سروکاری داشته باشی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اوه نه من به تو دلبسته بودم رفیق........وای معذرت این پیغام رو پاک کن عین یه سگ گرسنه حال ام بده و نمیدونم چه کنم.دوست دارم ....انیما
ای کاش میشد که همش خوش بود و خندید ولی گمونم یکی از بدبختیای بزرگ ناتورا همینه که همیشه مجبورن تو این جور مقوله ها بلولن!!
چطوری تو ؟ خیلی مخلصم آمدم یه سلامی بدم ُ ببینم به نظر تو منم موجوده عجیبیم؟!
هی سلام ...حتی سگ های گرسنه بد حالم یه روزی خفه خون میگیرن میتمرگن ..... من حالم خوبه تظاهرش رو لااقل خوب یاد گرفتم خیلی خوب.....
هی سلام .میبینم خوتو چس کردی نیومدی با ما ! عب نره آبجی . من به آیدین گفتم دلم برات تنگ شده . اشتباه کردم یعنی؟
پس چرا نیستی. امروز چهارم دیگه وقتشه آپ کنی. تموم