آهاااااااااااااااااااااای گوش میدی بهم...خیلی خری خیلی خریییییییییییییییییییییی
من زل زدم تو چشات و بهت دروغ گفتم...میفهمی احمق جون...کله خراب
میدونی دلم میخواست چی کار کنم...دوس داشتم صاف توی چشات نیگاه کنم و راستشو بهت بگم بعد ببینم که چطوری ناراحت میشی.از مچاله شدن قیافت لذت ببرم.
پرسیدی که ناراحت شدم از دستت...صاف تو صورتت نگاه کردم و خالی بستم احمق جون...گفتم نه...اما یطوری گفتم که اگه یه خورده شعور داشتی می فهمیدی...حیف...به من چه تقصیر خودته که انقده خری...ولی خدا وکیلی بخوای بدونی حال می کردم که بدون هیچ ناراحتی زل بزنم بهت و بگم آره خیلی ناراحت شدم...خیلی...خیلی...دیگه هیچوقت بهم تلفن نزن...دیگه هیچوقت نیا دیدنم هیچوقت هیچوقت! دلم میخواست بهت بگم که اگه تا آخر دنیا هیچوقت دیگه صداتو نشنوم یا ریخت نحستو نبینم اصلا ککم هم نمیگزه...آخ که چه حالی میکردم اگه این حرفو بهت میزدم...خره
فکر نکن اگه بهت نگفتم از ناراحتی خودت به کوچولو هم عذاب وجدان میگرفتم ها...فقط به خاطر ... اینکارو نکردم چون اون نمی خواست که ناراحتت کنم .اگه اینقدر دوسش نداشتم حتما میزدم تو پوزت....فهمیدی احمققققققققققققققققققققققق
خر!
نظرات 5 + ارسال نظر
دیوانه چهارشنبه 23 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 12:33 ب.ظ http://divane.blogsky.com

ناتوور خوبی ؟

اغاز سکسی دیگر چهارشنبه 23 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 02:08 ب.ظ http://hallow.blogsky.com

سلام
وبلاگ قشنگی دازی
نوشدتم قشنگه
به منم سر بزن نظرتون رو در مورد وبم بدین ممنون میشم

شین پنج‌شنبه 24 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 07:43 ق.ظ http://forough.blogsky.com

درود بر سالینجر!
:)

محمد پنج‌شنبه 24 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 10:57 ق.ظ http://eghshoolaneh.persianblog.com

سلام ناتوری جون ...
بابا خیلی خشنی ...
تو که اینقدر بی وفا نبودی ....
بابا تو که مهربون بودی....
این حرفای بی تربیتی و داد و بیداد واسه چیه بابا ؟
یکم هم نرمی بدک نیست ها .......

با بای !!!

آریا جمعه 25 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 02:02 ب.ظ http://www.jahankhaneh.blogspot.com

... حالا که این طور شد. بذار یارو تو خریت خودش، احمق بمونه!.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد