خداحافظ رفیق!!


- س...سلام!
- ...
- میتونم اینجا بشینم کنارتون؟ آخه اونطرفتر یه کم خیسه.
- ...
(یه تکونی به خودش داد که یعنی میتونم بشینم!)
- خوش به حالتون.میدونین.جاپاهاتون روی ماسه ها خیلی خوشگلن.اینا رو نیگا.مال خودمو
  میگم.خیلی معمولین دیگه.ولی مال شما یه جوری خیلی قشنگن!
- یه چیزی رو میدونی؟ من تا حالا هیچ دختر فسقلی پر حرفی رو تحمل نکردم!
(اعتراف میکنم که واسه شروع یه آشنایی شاید حرف چرتی زده باشم.اونم به یه اسب آبی حسابی مثل عالیجناب که اونهمه با کمالات بود!...ولی از دیدنش اونقدر دست و پامو گم کرده بودم که هیچ حرف بهتری واسه گفتن نداشتم!!)

...بعد از اون ما چند ساعت بدون هیچ حرفی نشستیم کنار هم و به همه چی خیره موندیم.آبی دریا و آسمون و اون همه موج!
به همین سادگی بود که من وقت برگشتن به خونه صاحب یه اسب آبی نجیب و دوس داشتنی و درست و حسابی شدم.چون عالیجناب خواست که همراهم باشه.
واسه اومدنش این خودش بود که تصمیم گرفت.اما رفتنش دست خودش نبود.
من همیشه فکر میکنم بعضی چیزا تو زندگی آدم اونقدر عزیزن که ارزششو دارن که ازشون بگذری.چجوری میشه گفت...باید ازشون گذشت...و من دو روز پیش از عالیجنابِ عزیزترینم گذشتم.نه به هزار و دو دلیل!! که فقط به یه دلیل ساده که ما میدونیم.
به خاطر اون همه لذتی که برای باهم بودن از زندگیمون بردیم به اندازه ی هر روزی که از نبودنش بگذره بیشتر دوسش خواهم داشت و تا آخر عمر توی دلم یه سوراخ به بزرگی تنها عالیجناب دنیا خالی می مونه.
مطمئنم که یه اسب آبی نجیب و متشخص مثه عالیجنابِ من هر کجایی که باشه خوشبخت ترینه!
نظرات 8 + ارسال نظر
بروبچ ایران سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 04:55 ب.ظ http://barobachiran.blogsky.com

سلام
وبلاگ خوبی داری
برای اولین بار میبینم
به من سر بزن
تبادل؟
بای

سوده سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 10:43 ب.ظ

می گذریم.از کنار خیلی چیزایی که دوست داریم به هزار دلیل که دوست نداریم! میگذریم چون یاد گرفتیم که بگذریم حتی از احساساتمون. میگذریم و امیدوارم هرگز پشیمون گذشتن و در حسرت یک آن بیشتر تامل کردن نشیم.
خوشحالم که باز برای نوشتن وقت پیدا کردی. مرسی. راستی:آ آ آ ...؟؟

نسلی دیگر چهارشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 03:09 ق.ظ http://naslidigar.blogspot.com

سلام :)
به خاطر اون همه لذتی که برای باهم بودن از زندگیمون بردیم به اندازه ی هر روزی که از نبودنش بگذره بیشتر دوسش خواهم داشت

[ بدون نام ] چهارشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 09:52 ق.ظ http://bedoneemzaa.blogsky.com

سوراخ گنده ای که وقتی بهش نیگاه می کنی یه جوری سر خوش می شی . خون می دوه زیر پوستت از اینکه یه روزی یه کسی مثه عالیجناب رو داشتی و هنوزم داریش !

star پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 04:07 ب.ظ http://star1ir.persianblog.com

به خاطر اون همه لذتی که برای باهم بودن از زندگیمون بردیم به اندازه ی هر روزی که از نبودنش بگذره بیشتر دوسش خواهم داشت ...

خیلی دوس داشتم این جمله تو ..

نازی پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 08:27 ب.ظ

کاش منم یه اسب آبی داشتم .

دیوانه جمعه 26 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 05:13 ق.ظ

مطمئنم که یه اسب آبی نجیب و متشخص مثه عالیجنابِ من هر کجایی که باشه خوشبخت ترینه!
مطمئنم
برای اینکه تو زمانی با تو بوده و تو را داشته.

ساغر یکشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 10:36 ق.ظ http://ghahvetork.blogfa.com/

اینجا هنوزم به راهه و این خوبه اینکه هنوز با اسب آبیت هستی خوبه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد