آسمون، سیاه شد و خیلی بلند غرید
ابرا، همه پیچیدند و از ته دل نالیدند
گنجشک کوچولو، ترسید و از لونه ی گرمش پرید
باد سرد پاییز، تُند وزید
برگای پیر و خسته، آهسته آهسته روی زمین افتادند
درختای بی برگ، آروم خوابیدند
دونه های ریز بارون، از دل سیاه آسمون، ریز ریز باریدند
بوی تند خاک بارون خورده، لابلای همه ی خاطره هام پیچید
...آسمون...سیاه شد و...خیلی بلند...غرید
دل بی تاب من، از صدای پاییز غصه دار شد و سخت لرزید
من...خواب دیدم...خوابِ قدیمیِ کودکِ گمشده توی پسکوچه ها و تاریکی و حسرت یه لبخند آشنا
        خواب دیدم
        و ترسیدم
        و تو را آرزو کردم...بسادگی.


                            
نظرات 7 + ارسال نظر
هزار و یک روزنه سه‌شنبه 17 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 01:22 ق.ظ http://www.rozaneh1001.blogsky.com

اینروزا شاید آرزوهای تو خوابمون بر اورده بشه....برای من برای تو برای همه...

علی بی غم سه‌شنبه 17 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 01:41 ق.ظ http://aliakbarabdoli.blogsky.com

سلام
امیدوارم ارزوت باور بشه و همیشه خوابهای خوب خوب ببینی
پیش منم بیا اخه اخه منم رفتنیم..
موفق باشی
یا حق

[ بدون نام ] چهارشنبه 18 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 12:58 ب.ظ http://bedoneemzaa.blogsky.com

امروز روی برگهای زرد خشک شده برف بود .سفید و زرد قاطی شده بود .

star چهارشنبه 18 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 05:27 ب.ظ http://star1ir.persianblog.com

سلام ناتور جونم

دیاکو پنج‌شنبه 19 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 09:47 ب.ظ http://kolbe67.persianblog.com

چقدر نوستالوژیک!

داوود جمعه 20 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 03:15 ق.ظ http://divertimento.persianblog.com

واقعا آدم دوست داره آخرش بپرسه: جدی؟ جواب کامنت ات رو هم کنارش نوشتم. شاد باشی و بیدار!

عاصی جمعه 20 آذر‌ماه سال 1383 ساعت 11:06 ب.ظ http://aasi.persianblog.com

سلام ناطور یا ناتور جفتش درسته نه ؟ تو یکی از ترجمه ها
ناطورو با ط نوشته تو یکی دیگه با ت / تو هم سلینجر بازی ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد