اسفرزه

* یه مردی با یه خرسی دوست بود.
  یه روز که داشتند ناهار می خوردند مرده به خرسه گفت: بد غذا
می خوری، همه پوزه ت رو چرب کردی.
  خرسه گفت: اون سنگ رو بردار و بزن تو سر من.
  مرده گفت: چرا؟ برای چی؟
  خرسه گفت: بعد از یه عمری رفاقت یه خواهش از تو داریم، اونم
اینه. بردار و بزن، رفیقش هم همین کار رو کرد.
  ۴۲ سال بعد توی آنتالیا، مرده، خرسه رو در حالی که تو بغل یه
دختر روسپی خوابیده بود دید.
  مرد رفت جلو و سر خرسه رو وارسی کرد و گفت سرت خوب شده
هیچ اثری از اون شکاف نیست.
  آفتاب صورت مرد رو نورانی کرده بود.
  خرسه به مرده گفت: آره زخم سرم خوب شده ولی دلم هنوز زخمیه.

نظرات 17 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 23 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 11:03 ق.ظ http://bedoneemzaa.blogsky.com

رابطه اش با اسفرزه ؟

میناآلبالو سه‌شنبه 23 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 07:00 ب.ظ http://mina-albalooo.blogsky.com

سلام:)

این خرسه هم بدجوری بد کینه بودا!!

خوبی؟

دلقک سه‌شنبه 23 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 09:41 ب.ظ http://aavin.blogspot.com

روسپی بودن دختره به اون زخم ربط داره؟

[ بدون نام ] سه‌شنبه 23 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 10:08 ب.ظ http://paradox.blogsky.com

man nafahmidam... kheyli sureal boud. az hadde fahme man yeki balatar boud...
:(
anita

بیابانگرد سه‌شنبه 23 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 10:28 ب.ظ http://gorgebyaban.persianblog.com

من نفهمیدم این وسط دختر روسپی چه نقشی داشت؟ تموم

ناتوردشت چهارشنبه 24 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 01:56 ب.ظ http://natoor-e-dasht.blogsky.com

مطمئنم که اگه مرده، خرسه رو عوض اینکه تو بغل یه دختر روسپی پیدا کنه یه جای دیگه..مثلا وسط جنگل پیداش کرده بود اوضاع یه طور دیگه میشد!!

داوود چهارشنبه 24 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 07:08 ب.ظ http://dyingtune.persianblog.com

۴۲ سال... خیلی زیاده...

داوود چهارشنبه 24 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 07:09 ب.ظ http://dyingtune.persianblog.com

راجع به کامنت ها هم باهات کاملا موافقم٬ ... مرسی سر زدی!

شین چهارشنبه 24 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 10:43 ب.ظ http://sheen.persianblog.com

چی تو سر تو می‌گذره؟ نکنه به خاطر اون دکمه‌ی گم شده است؟ آهای ...

ALIREZA پنج‌شنبه 25 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 12:18 ق.ظ http://myown.persianblog.com

اوه اوه! میبینم که پستت صحنه داره ناتور! روسپی و اینجور حرفا!!! تابستونه و دیگه...........!!!ای توف به این روزگااااار٬! خرسا هم دیگه دنبال این کاران!! ای پدر پول بسوزه که یه ادمو بغل یه خرس میخوابونه!!!!!!!! هییییییییییییی دنیااااااااا!

میناآلبالو پنج‌شنبه 25 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 12:51 ق.ظ http://mina-albalooo.blogsky.com

:)

حقیقتمدار پنج‌شنبه 25 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 03:21 ق.ظ http://nimac.persianblog.com

خرس گنده خجالتم نمی کشه...اخه ادمم/۰خرسم) انقد زودرنج میشه...

نازی جمعه 26 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 07:10 ب.ظ http://toozy.persianblog.com

صاف و ساده : نفهمیدم . باید دربارش فکر کنم .

نسل سوخته شنبه 27 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 06:45 ب.ظ http://naslesookhteh.persianblog.com

همیشه زخم های نا پیدا که درون آدمی را خراش می دهند ... یا خوب نمی شوند و یا اگر قرار باشد که در مان شوند ... زمانی بسیار زیاد را لازم دارند ... بر خلاف زخم های جسم آدمی که زود آرام می شوند .. :)

گندمزار شنبه 27 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 09:18 ب.ظ http://gandomzar.com

حالا چرا تو بغل اون دختره بوده؟

بیابانگرد یکشنبه 28 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 09:17 ق.ظ http://gorgebyaban.persianblog.com

ولی من هنوز نقش اون دختر روسپی رو نفهمیدم. تموم

star دوشنبه 29 تیر‌ماه سال 1383 ساعت 07:26 ب.ظ http://star1ir.persianblog.com

آره ناتور ، زخمی که به دل وراد بشه خوب شدنی نیست ... حتی با مرور زمان باز هم جاش باقی می مونه ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد