* باید از فردا گفت
که پرستوی امید می نشیند به تماشای سحر
که همه وسعت چشمان ما میشود پر ز نگاه خورشید
که ز هر دست طراوت به زمین می بارد
باید آرام گذشت
باید از نور امید قلبها را پر کرد
تا بروید گل خوشبختی باز از فراسوی افقهای سپید
که همه منتظرند
و زمین منتظر است
باید از فردا گفت
باید از روزی گفت
که نگاه من و تو
می نشیند به تماشای بهاری دیگر...
آخ جون اول شد م.....
سلام ....
این امید و دیدی که نسبت به فردا داری رو بهت تبریک میگم ....
قشنگه
سلام .
پس من گوش می دیم ..از فردا بگو برام ...
آپدیت کردم ...اگه بازم پیشم بیای خوشحالم می کنی
ممون از لینک و مهربونیت
سلام ناتور میشناسمت از لابلای کلماتی که چهار سال پیش منو با تو آشنا کرد....راستی تو چقدر به اون کلمات شبیهی؟